سریعترین روش برای نجات غذای سوخته
تاریخ انتشار: ۷ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۷۱۲۱۰
در این مطلب راهحلهای کاربردی برای ازبین بردن بوی سوختگی و افزایش کاربردی کردن غذاهای سوخته را به شما معرفی میکنیم. با ترفندها و روشهای ساده، غذای سوخته را دور نمیاندازیم و به طعم و طراوت اصلی آن باز میگردیم.
درست است که تجربه سوختن غذا برای همه ما اتفاق میافتد و این موضوع بسیار طبیعی است. اما نگران نباشید، میتوانید با استفاده از ترفندها و روشهای مناسب، غذای سوخته را بهبود بخشید و دور نریزید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قرار دادن تکههای پیاز: تکههایی از پیاز را داخل برنج قرار دهید تا بوی سوختگی برنج را از بین ببرد. پیاز را به صورت لایهای برش داده و در لایههای برنج پختهشده قرار دهید.
استفاده از نان: بر روی برنج، تکهای از نان بگذارید و تا زمان کشیدن برنج در ظروف سرو، بر ندارید. نان بوی سوختگی برنج را جذب خواهد کرد.
استفاده از آبلیمو: تکهای پنبه را به آبلیمو آغشته کنید و درون دستمال کاغذی بپیچانید، سپس آن را در قابلمه برنج بگذارید. بوی نامطبوع سوختگی برنج برطرف خواهد شد.
استفاده از حبه قند: چند حبه قند را در لایههای برنج قرار دهید، بوی سوختگی از برنج برطرف خواهد شد.
پیشنهاد میشود برای کاملتر شدن کار، میتوانید کمی زعفران را موقع کشیدن برنج به آن اضافه کنید تا بوی خوش زعفران اثری از بوی سوختگی برنج باقی نگذارد و برنج خوشبو و خوشطعمی را سرو کنید.
رفع سوختگی خورشاشتباهی که بیشتر خانمها میکنند این است که وقتی خورش ته میگیرد بلافاصله در آن آب میریزند. با این کار طعم سوختگی در خورش میماند و دیگر نمیتوانید کاری با آن بکنید. به جای این کار به محض اینکه خورشت ته گرفت زیر آن را خاموش کنید، خورشت را طوری به ظرف دیگر انتقال دهید که بخش سوخته منتقل نشود. سپس کمی روغن، آب، نمک و ادویه به خورش اضافه کنید و بگذارید ادامه پخت را طی کند.
روش دیگری هم برای خورشت ته گرفته وجود دارد و اینکه ابتدا به آرامی خورشت را در ظرف دیگهای میریزیم و آب به همراه کمی آبلیمو به آن اضافه میکنیم. یک عدد سیب زمینی را قطعه قطعه کرده ودرون ظرف میگذاریم و هنگام سرو کردن سیب زمینی را از ظرف خارج میکنیم.
روشهایی که ذکر شد برای رفع بوی سوختگی و بهبود طعم خورشهای تهگرفته بسیار مفید هستند. برخوردهایی که با خوراکها در طول آشپزی داشته باشیم کاملاً طبیعی است و ممکن است در هر آشپزی اتفاق بیفتد. استفاده از روشهای ذکر شده به عنوان ترفندهای آشپزی میتواند مشکل را بهبود بخشد.
از این ترفندها در آشپزی استفاده کنید تا خوراکهای خوشمزهتری به دست آورید و از مشکلات معمول در آشپزی مثل سوختگی خوراکها کاسته شود.
رفع بوی سوختگی حبوباتاین ترفندها و روشها برای از بین بردن بوی سوختگی حبوبات بسیار مفید هستند. با استفاده از سیب زمینی، نان سفید یا قهوه آسیاب شده، میتوانید بوی سوختگی را جذب کنید و به طعم و مزه حبوبات کمک کنید. همچنین، افزودن اسپرسو، پودر کاری، یا تکههای شکلات تلخ نیز میتواند طعم و بوی سوختگی را کاهش دهد و حبوبات را خوشمزهتر کند.
پس از انجام این ترفندها، حبوبات را با آرامش سرو کنید و لذت ببرید. این روشها به شما کمک میکنند از حبوبات سوخته استفاده کنید و از دور ریختن آنها جلوگیری کنید.
رفع مشکل سوختگی کیکاستفاده از رنده: اگر قسمت بالا و روی کیک سوخته است، از رنده استفاده کنید تا قسمتهای سوخته را از روی کیک بردارید. این کار میتواند کیک را تمیزتر و ظاهری زیباتر بدهد.
استفاده از چاقوی دندانهدار: اگر قسمت زیری کیک سوخته است، کیک را برگردانید و از چاقوی دندانهدار استفاده کنید تا لایههای سوخته را جدا کنید. این کار به شما امکان میدهد کیک را بهتر کرده و از طعم سوختگی جلوگیری کنید.
استفاده از شکلات یا خامه: اگر سوختگی کیک زیاد نیست، میتوانید از شکلات یا خامه برای پوشاندن قسمتهای سوخته استفاده کنید. این روش به ظاهر کیک کمک میکند و مشکل سوختگی را پنهان میکند.
پس از انجام هر یک از این ترفندها، کیک را به صورت معمول سرو کنید. این روشها به شما کمک میکنند کیک سوخته را به یک کیک خوشمزه و جذاب تبدیل کنید.
راه حل روانی برای غذای سوختهاین فقط ترفند بازی ذهن است. فقط بگویید این یک غذای دودی است. برخی در واقع آن را باور میکنند و از آن لذت میبرند، همانطور که یک غذای معمولی را دوست دارند. در واقع کاملا روانی است. همچنین بستگی به این دارد که چه کسانی این ظرف غذا را خواهند داشت. کسانی که ذهن باز دارند در واقع از این طعم لذت خواهند برد. اما اگر کاملا سوخته شده و زغال شده است، اصلاً این حقه را بازی نکنید. بهتر است از بیرون غذا سفارش دهید یا یک غذای سریع و آسان دیگر را درست کنید.
چگونه غذای سوخته را دوباره خوشمزه کنیم؟میتوانید به غذای سوخته خود طعم دهندههای مختلفی اضافه کنید تا آن را دوباره خوشمزه کنید. به عنوان مثال به آن ادویهجات، سس، یا آب لیمو اضافه کنید. همچنین میتوانید آن را با سس گوجه فرنگی یا سس مایونز سرو کنید.
در عین حال غذای سوخته را با غذاهای دیگر سرو کنید تا طعم آن را بهتر کنید. به عنوان مثال آن را با برنج، سیب زمینی، یا سالاد سرو کنید. همچنین میتوانید آن را به یک ساندویچ اضافه کنید.
اگر غذای شما کاملاً سوخته است، میتوانید آن را به یک غذای جدید و یا آن را به یک پوره یا یک کتلت تبدیل کنید. همچنین میتوانید آن را به یک خورش یا سوپ اضافه کنید.
اگر سوختگی غذای شما بیش ازحد باشدحتماً به این فکر کردهاید که اگر غذایتان سوخته باشد، چه کار میکنید؟ آن را دور میاندازید؟ نگران نباشید، هنوز هم میتوانید آن را نجات دهید! فقط آن را به یک دیگ آشپزی جدید منتقل کنید.
یکی از راهحلهایی که میتوانید به دنبال آن با غذای سوختهتان رفتار کنید، تعویض ظرفی است که در آن غذا پخته شده. در این راهحلها هیچ نیازی به چیز پیشرفتهای نیست که لازم باشد به آن توجه کنید، از جمله مشکلات اصلی با غذای سوخته، بوی نامطلوب سوخته و همچنین تمام باقیماندههای غذایی که زمانی تازه بود را دارد. این موضوع باعث میشود طعم غذای شما کمی متفاوت باشد.
پاسخ ساده در اینجا این است: غذا را از قابلمهی سوخته مستقیماً به یک ظرف تمیز تغییر دهید. در انجام این کار باید تحت هر شرایطی اطمینان حاصل کنید که چیزی از غذای سوخته از ظرف جدا نشود، زیرا این فقط به این معنی است که طعم سوخته به ظرف جدید منتقل میشود.
سوالات متداول درباره غذای سوخته چه کار میتوانیم با غذای سوخته انجام دهیم؟اگر با غذای سوخته مواجه شدید، نگران نباشید، همچنان میتوانید اقداماتی انجام دهید تا آن را نجات دهید و هدر ندهید. میتوانید با تعویض ظرف یا استفاده از ترفندهای مختلف، طعم و مزهی غذای سوخته را بهبود دهید. همچنین، با دقت و نظارت مناسب بر آشپزیها، میتوانید از سوختگی غذاها جلوگیری کنید.
آیا از غذاهای سوخته میتوان استفاده کرد؟بله، میتوانید از غذاهای سوخته استفاده کنید. با اعمال ترفندها مانند تعویض ظرف و افزودن مواد افزودنی و طعمدهنده، میتوانید طعم و مزهی غذای سوخته را بهبود بخشید. همچنین، از اضافه کردن غذاهای جانبی و مواد افزودنی دیگر میتوانید به ارتقاء طعم غذا کمک کنید.
چگونه از بوی سوختگی در غذا کم کنیم؟برای کم کردن بوی سوختگی در غذا، میتوانید از روشهایی مانند افزودن سیب زمینی یا نان سفید درون ظرف، استفاده کنید. همچنین، اضافه کردن مواد طعمدهنده مانند اسپرسو، پودر کاری یا شکلات تلخ نیز به کم کردن بوی سوختگی کمک میکند.
آیا تعویض ظرف میتواند بهبودی در غذای سوخته ایجاد کند؟بله، تعویض ظرف میتواند بهبودی در غذای سوخته ایجاد کند. با انتقال غذا به ظرف دیگر، از بوی سوختگی و باقیماندههای غذایی که زمانی تازه بودند، کمتری متصور خواهید شد. این کار میتواند موقتاً به شما کمک کند تا از غذا استفاده کنید و آن را دور نریزید.
چگونه از هدررفتن غذاهای سوخته جلوگیری کنیم؟برای جلوگیری از هدررفتن غذاهای سوخته، میتوانید از اقداماتی مانند دقت در آشپزی و تنظیمات صحیح فر استفاده کنید. همچنین، از ذخیره سازی مناسب غذاها و استفاده بهینه از باقیماندهها پس از آشپزی میتواند به کاهش ضایعات غذایی کمک کند.
سخن پایانی مقالهی با غذای سوخته چه کنیم؟به یاد داشته باشید که هر غذایی ارزشمند است و با احترام به غذاها و انجام اقدامات مناسب، میتوانیم از آنها حداکثر بهرهوری را ببریم. این به دست ماست که از تمام منابع غذایی استفاده بهینهای داشته باشیم و در کاهش ضایعات غذایی موفق باشیم.
پس هرگز غذاهای سوخته را دور نریزید. با اعتماد به نفس و اطلاعات کافی، میتوانید آنها را نجات دهید و از طعم و مزهی بینظیر آنها لذت ببرید.
با این نکات، شما میتوانید غذای سوخته خود را نجات دهید و آن را دوباره خوشمزه کنید. پس ناامید نشوید، و به یاد داشته باشید که همیشه میتوانید غذای سوخته خود را به یک غذای جدید تبدیل کنید.
منبع: بیتوته
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل بوی سوختگی برنج توانید آن غذای سوخته غذای سوخته غذا های سوخته استفاده کنید نجات دهید اضافه کنید آن را به یک سیب زمینی تعویض ظرف طعم و مزه ترفند ها سرو کنید یک غذای غذا ها ی غذای راه حل روش ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۷۱۲۱۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماشین آتشنشانی آب داشت، اما نیرو نداشت؛ روایت بازماندگان روستای سوخته
خانه؟ خانهای نیست، دود است و تکههای نمگرفته از چوب، آلومینیوم، پلاستیک و فلز که زیر قطرههای آهسته و صبور باران هفدهم اردیبهشتماه، بوی ماندگی میدهد؛ بوی خشم شعلههای آتش که ۵ روز قبل از آن همهچیز را سوزاند، کُشت و میراند.
به گزارش هم میهن، «آقا نرو. وایسا.» زن دست کودکش را گرفته و میدود بهسمت ماشینی که نیمه ماه قرمزی روی در و دیوارهایش نقش بسته. ماشین نه کوچک است نه بزرگ، کنار سکویی ترمز گرفته و در بزرگش باز است و داخل پر از بسته. مردم گوشه یکی از ساختمان روستای امامزاده ابراهیم شفت، صف کشیدهاند، اینپا و آنپا میکنند، نکند بستهها تمام شوند و جا بمانند. داخل بستهها چند قابلمه روحی است.
زن پوزخندی میزند: «در مغازه من ۷۰۰-۶۰۰ قابلمه روحی بود. همهاش سوخت.» از لای چادر سفید و بزرگ هلالاحمر، نگاهی به ماشین و مردم میاندازد و قاشق را از پلوی قرمز ظرف یکبار مصرف پُر میکند و میگذارد در دهان پسرش. پسر دوساله بازیگوشاش: «از پنجشنبه من و همسر و پسرم اینجا زندگی میکنیم.» سه چادر گوشه حیاط نشستهاند، ساکنان دو چادر در صفاند و خانم نوری، نشسته به تماشا.
چرا داخل چادر؟ساختمان ۱۲-۱۰ اتاق بیشتر ندارد. ما دیگر جا نمیشدیم.
ساختمانِ ستاد بحران فرمانداری است. جلسههای شورای روستا داخل یکی از اتاقهایش برگزار میشود، همانجا که تیمهای بهداشت هم نشستهاند، فشار خون مردم را میگیرند و معاینهشان میکنند. خانم نوری، از شب حادثه در همین چادر زندگی میکند، زیرانداز نازک و یکپتو، تنها داراییشان است. همسایهها داخل ساختماناند. ۱۵-۱۰ نفر در یک اتاق، با چند پتو و یکی، دو زیرانداز. آتش، اهالی روستا را ساکن اتاقهای سه ساختمان روستا کرده؛ فرمانداری، مدرسه و. از شب حادثه حمام نرفتهاند. یک چراغگازی هم به آنها دادهاند که میگوید خراب است.
رد شعلهها روی آسفالت تکهشده، چالهها، سقفهای خرابشده، گاز پیکنیک و کپسولهای زنگزده، جا مانده. لولههای ترکیده که آب از لابهلایشان، خاکسترها را خیسانده، النگوهای سوخته، میلههای نصفه، تلی از بتن، گچ و ورقههای فلزی، داستان شب وحشتی را روایت میکنند که اهالی در ۵۰ سال پیش ندیدهاند. این پنجمین باری است که رضا رضایی، شاهد آتش گرفتن محلهاش میشود. محله امامزاده یا شازده ابراهیم که پر از بازارچه، خانه و اقامتگاه رنگی و چوبی بود.
آنها چهارشنبهشب به چشم خود دیدند چطور ساختمانهای ۴، ۵ و ۶ طبقهشان در آتش سوخت و فروریخت و حالا از میان آن عمارتها، تنها بازمانده، آجرهای بتنی مربعیشکلی است که نشان از زندگیهای دودشده دارد. کرکره فلزی برخی از مغازهها هنوز پایین است، پشت آن، اما همهچیز آتش گرفته و سوخته. آن ساعت از شب، آقای سالارپور هم که نانوای محل است، کرکره سه مغازه دیواربهدیوارش را پایین کشیده بود. با گویش گیلکی، آشفته، پریشان و با لکنت فراوان، ماجرای شب آتشگرفتن زندگیاش را روایت میکند.
خانه خانم نوری، سال ۹۲ هم سوخته بود و بعد از سالها پول روی هم گذاشتن ـ دو سال پیش ـ توانست وسایلش را کامل و مغازه را بازسازی کند: «هفته پیش دومیلیارد تومان جنس خریدم و ریختم داخل مغازه. حالا رویهمرفته ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان ضرر کردیم.» خانهشان چهار طبقه بود، هر چهار طبقه هم بتن. نما چوبی، اما خانه و زندگیشان بیمه نبود: «به مرگ خودم فکر میکردم، به سوختن خانه نه.» همسرش پیمانکار است و ستونها را محکم ساخته بودند از ترس سیل، زلزله و باد. اما نمیدانستند شعلههای آتش نانوایی، آنها را چادرنشین میکند. آنهم درست یکی، دو ماه مانده به فصل رفتوآمد مسافر.
زبانش میگیرد؛ یادآوری شب حادثه برای آقای سالارپور، مرد سالخورده امامزاده ابراهیم سخت است، با دستش دستگاه خمیرگیر پشت نردههای سوخته را نشان میدهد. دستگاه هنوز شکلش را دارد. سیم برق همین دستگاه، ساعت حدود ۱۱ شب چهارشنبه دوازدهم اردیبهشتماه اتصالی کرد. او در مغازه کناری که قصابی است، صدای جرقهها را شنید، اما تا به خود آمد، دید که از لابهلای نردهها شعلهای بیرون زده. کنار در جعبه شیلنگ آتشنشانی است. لوله شیلنگ، دور خودش پیچیده شده، بازش میکند تا روی شعلهها بریزد، لوله پلاستیکی، اما نفستنگ است. کمی آبپاشی میکند و تمام. آب داخل لولهها توان خاموشکردن آتش را ندارد و در نیمساعت، شهرک چوبی را خاکستر میکند.
ساختمان متعلق به ستاد بحران فرمانداری امامزاده ابراهیم است، آنها را ظهر پنجشنبه اسکان دادهاند. ساختمان جهاد سازندگی و یکمدرسه دیگر هم پر از اهالی است. آنها میگویند که روستاییها به کانکس نیاز دارند.
خیران به کمکشان بیایند تا کسبوکارشان را راه بیاندازند: «اگر کانکس داشته باشیم، میتوانیم جلوی آن دستفروشی کنیم.» آنها یخچال و گاز چندشعله هم نیاز دارند، چون روستا گازکشی نیست. بهزاد رمضانی از اعضای قبلی شورای روستاست، او میگوید که همه در اتاقها فامیلند و مردم بیشازهمه به کمک خیران نیاز دارند: «برایمان نان لواش، پنیر و غذا میآورند، اما بیشازهمه به یخچال و گاز نیاز داریم.» از دور ماشینی از راه میرسد، صندوق خودرو شاسیبلند پُر از زیرانداز است. یکی میگوید، راننده از بازاریهای رشت است و برای اهالی زیرانداز آورده. همه آنها که در صف بستههای معشیتی بودند، به سمت خودرو میروند و هرکدام با دو، سه زیرانداز باز میگردند.
عرض کوچه حداقل ۱۲ متر است، انتهای پیچ، اما عرض کمتری دارد، همین فاصله کم سبب شد تا شعلهها از خانهای به خانه دیگر برود. اهالی میگویند شدت شعلهها آنقدر شدید بود که در فاصله زیاد هم دستوصورت داغ میشد. اگر تابستان بود و فصل مسافر، افراد زیادی دچار آتشسوزی میشدند. حتی تعداد ساکنان در تابستان هم بیشتر از فصلهای دیگر است: «در تابستان حدود ۷۰۰ خانواده در روستا زندگی میکنند و با شروع زمستان، خیلیهایشان مهاجرت میکنند. در فصل سرما، ۲۰۰ خانوار در روستا باقی میمانند. شب حادثه حدود ۵۰۰ خانواده در روستا سکونت داشتند که در حال آمادهسازی برای مسافران تابستان بودند.»
روستا از حدود ۱۵ سال پیش توریستی شده و ۵-۴ سال است که بهعنوان روستای توریستی ثبت شده. قرار بود روستا چهار فصل شود، اما بهدلیل شرایط جادهای این اتفاق نیفتاد. روستا، گورستانی از مصالح سوخته است، از اسباب و اثاثیهای که تغییر شکل دادهاند، آنها که فرزند و اقوامی در دههای نزدیک دارند، به خانه آنها رفتهاند. آنها هم که کسی را ندارند، روانه اتاقکهای تنگ و کوچک مدرسه و فرمانداری شدهاند.
آقای رضایی، با لباسهایی که متعلق به خودش نیست، بالای سر خرابهها ایستاده، با چند مرد دیگر، دستها از پشت گره کرده، از صورت روستا بالا و پایین میروند. زن و فرزند در ساختمانهای دولتیاند و خودشان ایستادهاند تا شاید مسئولی بیاید و گزارشی به آنها بدهد. خانه آقای رضایی ۱۸۰ متر بود، ۱۰ پنکه، ۱۰ تلویزیون، یخچال بستنی، یخچال خانگی، کپسولهای گاز و... با یک عالم وسایل خانه خاکستر شد. چهار کنتور خانهاش سوخت.
آنها در حال مهیاشدن برای فصل مسافر بودند. تصاویر و ویدئوهای آتشسوزی آن شب، در تلفنهای همراهشان هزاران بار دیده شده. تصاویری ترسناک از شعلهوری خانهها میان جنگلی که در دل شب، خوفناکتر شده. صدای جیغ و فریاد به آسمان رسیده، همه دست روی دست گذاشتند تا التهاب آتش میان مردمک چشمشان نقش بندد: «شما فیلمها را ببینید، ببینید قبلاً چطور بوده؟»
ردیفی از ساختمانی ۵-۴ طبقه با نمای چوبی رنگی؛ قرمز، سبز و آبی. بازارچههای رنگارنگ. مردمی که خوشحال در رفتوآمدند. تصویر، اما حالا برایشان خاطره شده. اغلب پایینترین میزان از بیمه را دارند. مثل آقای رضایی که یکمیلیون و ۵۰۰ هزار تومان برای هر طبقه بیمه کرده و ۲۰۰ هزار تومان برای اسباب و اثاثیه.
ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبه شب، شهرک چوبی، غلغله بود، ساکنان هرکدام به جایی فرار کرده بودند، مثل «گلعنبر» ۴۸ ساله که ۳۴ سال است در این روستا زندگی میکند. خانه در سطح پایینتری از خیابان قرار گرفته، راهش، اما تلی از بتن، گچ و ورقههای فلزی است که بهخاطر آتشگرفتن، نمیتوان تشخیص داد قبلاً چه شکلی داشته مسیر به خانه، بسته است. از روی خرابههای خانههای دیگر باید گذشت تا به خانه گلعنبر رسید.
آنها بومی این منطقهاند و از اقامتگاه ۴ طبقهشان که دو طبقهاش بتنی بود، جز دو دیوار و یک عالم خرت و پرت سوخته غیرقابل تشخیص چیزی نمانده. دلشان به تیرماه که فصل توریست است خوش بود و حالا در چشم خانههایش، روی صورت تکیده و درماندهاش، موهای ژولیده و لباسهای کهنه و نامرتب، گرد غم نشسته. لاشه کپسولها و گازپیکنیکیها گوشه گوشه روستا افتاده، آنها بازماندههای جنگ آتشاند. صدای انفجارشان در شب حادثه، تن اهالی را لرزانده بود و حالا آرام در گوشه روستا، روی خاکسترها لم دادهاند.
گلعنبر میگوید که شب حادثه در خانه خیاط بوده که صدای فریادهای آتش، آتش... را شنیده. همه فرار کردند او، اما جلوی در خانه، مات و مبهوت به قرمزی تند شعلهها چشم دوخته بود. این سومینباری بود که خانه اش را در شعله میدید. آتشسوزی در این روستا را چندینبار دیده، اما این بار شعلهها وحشتناکتر بودهاند: «هیچوقت اینطور نبود.» آتش بهیکباره به جان خانهها و خانهاش افتاد، خانه ۱۰۵ متری چهار طبقه. داروهایش را هم نتوانست بیرون بیاورد. دست پسر اوتیستیکش را گرفت و از خانه فرار کرد. همسر و پسر را چندسال پیش از دست داده و با دختر و دامادش زندگی میکرد. پسر دیگرش در قشم، برایش یک عالم وسیله آشپزخانه خریده. ماشین لباسشویی را چندماه پیش ۳۰ میلیون تومان خریده، کابینت را برای مهمانان، امسال ساخته و ظرفهای زیادی خریده.
از وسایل خانه که حرف میزند، برقی به چشمانش میآید و خیلی زود رنج جایش را میگیرد: «۱۲ میلیون تومان وسایل آشپزخانه خریدم، پتوی گلبافت، وسایل برقی، سبزی خردکن، چرخ گوشت... همه را نو کرده بودم.» میگوید دیگر توان ساختن دوباره ندارد: «ساختن خانهها به تیرماه امسال که نمیرسد. به سال بعد برسد خوب است. نه پول دارم، نه کسی که از من حمایت کند. هر کیسه سیمان ۱۵۰ هزار تومان شده، اینهمه پول را از کجا بیاوریم.»
به آنها اتاقکی در ساختمان فرمانداری دادهاند. از در و همسایهها هم شنیده که قرار است وام بلاعوض به آنها بدهند. خود اهالی میگویند که حداقل ۴۰۰ تا ۵۰۰ میلیارد تومان خسارت وارد شده است: «مردم سهماه تابستان کار میکنند برای کل سالشان. خیلیها به بازار بدهکارند و بدهیشان از ۵۰۰ تا ۶۰۰ میلیون تومان تا یکمیلیارد تومان است. خانهسازی در این روستا بهدلیل شرایط جادهای، متری تا ۲۵ میلیون تومان است.»
ماشین آتشنشانی، گوشه حیاط یک ساختمان ترمز گرفته. ماشین کوچکی که شاید نهایت کاری که بتواند انجام دهد، خاموشکردن شعله چند شاخه خشکیده است. همان ماشین آتشنشانی هم شب حادثه، نه راننده داشت، نه آب و نه کسی که راهش بیاندازد. راننده دوسال پیش استعفای اعتراضی داشت. اهالی میگویند آنشب به آتشنشانی زنگ زدهاند، راننده که نبود، یک آدم عادی نشست پشت فرمان و به محل حادثه آمد. مسیر کوتاه بود، اما راننده نمیدانست چطور باید پمپ آب را باز کند، هرچه کردند ماشین به کارشان نیامد.
یکساعت بعد، وقتی شهرک تبدیل به خاکستر شد، ماشینی از شفت رسید. آقای رضایی میگوید ماشین آمد تا آتش خاموش شده را خاموش کند. خانهها کپسول آتشخاموشکن داشتند، اما آتش آنقدر شعلهور شده بود که کپسولها به کار نیامد. باد شعلهها را جابهجا میکرد، نانوایی از پایین شهرک، سمت چپ بود و نزدیک ۱۰ تا ۱۲ متر با خانه روبهرویی فاصله داشت، اما شعلههای سیار، به هیچکس رحم نکردند. شهرک چوبی بیش از ۵۰۰ خانه و مغازه را از بین برد.
صفر قربانی، رئیس شورای روستا، در اتاق انتهایی ساختمان استانداری که اتاقهایش را به اهالی خانهسوخته دادهاند، نشسته و درباره ماجرای ماشین آتشنشانی میگوید که ماشین آتشنشانی آب داشت، اما نیرو نداشت: «ما فراخوان داده بودیم که یکنفر برای کمتر از ۸۰ روز بیاید و در این بخش فعال شود. اما از دهیاری و استانداری تاکید کرده بودند که آتشنشان باید در آزمون قبول شده باشد. بههمیندلیل اجازه استخدام نمیدادند.»
به گفته او، بهدلیل نزدیکی خانهها و مصالح آتشزا و همچنین تعداد زیادی گاز پیکنیک و کپسول گاز، دهها بار انفجار رخ داد. آنطور که شنیده میشود دادستانی برای او و چندنفر دیگر ازجمله دهیار، پرونده تشکیل داده. آنها چند ساعتی را هم بازجویی شدهاند و حق انجام مصاحبه ندارند. آنها به زودی دادگاهی میشوند. چهاردهم اردیبهشتماه، دادستان گیلان از تشکیل پرونده قضایی در ارتباط با این حادثه خبر داده بود. دو روز بعد از آن هم رئیس دادگستری استان اعلام کرد که با مدیران مقصر در این آتشسوزی برخورد میشود. به گفته او، در مرکز استان هم با تشکیل جلسه، بر ضرورت پیگیری، شناسایی علت حادثه و برخورد با عوامل آن تاکید شده است.
منطقه پُر مه است، دوردستها به سختی پیداست، حتی گنبد بقعه امامزاده ابراهیم هم میان مه، ناپیدا شده، باران قطرهقطره میچکد، خودرو مسئولان در رفتوآمد است. آنها چند ساعت پیش چندین جلسه در حرم داشتهاند. وزیر و معاون وزیر و مدیران هلالاحمر و بیمه دور هم جمع شدند و وعده دادند.
مسئولان گفتهاند ۶ ماهه روستا را میسازند و دیگر هم کسی حق ندارد از نمای چوبی استفاده کند. از دهیاری خبر رسیده که اهالی باید از سنگ نمای چوب استفاده کنند. تا هم زیبایی داشته باشد و هم شعلهور نباشد. قرار است در ۶ ماه، طبقه اول ساخته شود، اما آنها که در سالهای ۹۲ و ۹۶ خانههایشان را از دست دادهاند معتقدند که اینها همه وعده است.
البته برخی از مسئولان هم بر عقبنشینی خانهها تاکید کردهاند که اهالی مخالفند. گازکشی هم بهزودی انجام میشود. معاون بنیاد مسکن کشور وعده داده که برای هر طبقه وام ۳۵۰ میلیون تومانی با کارمزد ۵ درصدی و بازپرداخت ۱۰ تا ۱۵ ساله در نظر گرفته شده است. استاندار گیلان هفدهم اردیبهشتماه اعلام کرد که در حادثه آتشسوزی روستای امامزاده ابراهیم، ۳۸۹ واحد مسکونی و تجاری در قالب ۱۲۰ ساختمان بهطور کامل سوخت و تخریب شد. اسدالله عباسی اعلام کرد که از این تعداد ۱۱۸ واحد بیمه بودند و تعدادی هم بیمه نداشتند. او وعده داد که به زودی روند پرداخت به خسارتدیدگان آغاز میشود.
پری، زن میانسالی است. تنها چیزی که از شب حادثه یادش است، فرار اهالی است. یک پایش مصنوعی است و با عصای چوبی راه میرود. مغازه و ساختمان ۶ طبقهاش کاملاً سوخته. جهیزیه دخترش هم خاکستر شده. با دست النگوهای سوخته را از زمین بر میدارد: «مغازه زیورآلات داشتیم.» صورتش حسرت میشود. وسایل را با دست جابهجا میکند: «نه پول نقدی داریم، نه میتوانیم وام بگیریم. شناسنامه، کارت ملی و همه مدارکمان سوخته.» این دومین باری است که خانهمان میسوزد.
اهالی میگویند منابع طبیعی به آنها گفته، باید هزینه نصف زمینی که تصرف کردهاند را پرداخت کنند، اما اهالی زیربار نمیروند: «چرا باید پول خانهای که ۴۰ سال در آن زندگی کردهایم را پرداخت کنیم.» خانههای این روستا سند ندارد، اهالی از چنددهه قبل، زمینها را تصرف کرده و ساختمانسازی کردند.
حسین صفایی، عضو شورای روستا میگوید که بیش از ۱۲۰ ساختمان و بیشتر از ۳۰۰ واحد همراه با مغازههای بازار بهطور کامل در شهر سوختهاند. اهالی، اما تاکید میکنند که بیش از ۵۰۰ واحد مغازه و خانه آتش گرفته. هر ساختمان شامل مغازه، اقامتگاه و خانه اهالی بود. راست و چپ، مغازه و خانه بود.
روستا در تاریخ حادثه، شلوغ نبود. فصل امتحانات همچنان خلوت است و مسافران از تیر و مردادماه به این منطقه میآیند. بههمیندلیل تلفاتی هم نداشت و از اهالی کسی آسیب ندیده، تنها دو نفر بودند که بهدلیل بیماری قلبی، دچار سکته شده و بستری شدند.
مسئولان استانی میگویند این روستا پیش از این در سالهای ۷۵، ۷۸، ۹۲ و ۹۶ و حالا هم ۱۴۰۳ آتش گرفته و حالا اهالی یکبهیک آنها را به یاد میآورند: «اولینبار حدود ۳۰ سال پیش بود که روستا آتش گرفت. روستا برق نداشت، یک موتور برق سیار در حرم بود که با بنزین کار میکرد. نگهبان با فانوس به موتور سر میزند تا بنزین بریزد که موتور دچار آتشسوزی میشود.
بار دوم، آتشسوزی در بازارچه رخ داد. حتی برخی میگویند که این آتشسوزی عمدی بود. بار سوم، یکی از مسافران عامل آتشسوزی بود. ظاهراً میخواست قلیان روشن کند که شعلههایش روی نمای چوبی میافتد. چهارمینبار را بهیاد ندارم.» اینها توضیحات آقای رضایی است. او میگوید که این دومینبار است که روستا بهطور گستردهای آتش میگیرد.
استاندار گیلان و معاونانش، مدیرکل هلالاحمر و مدیران بیمه به منطقه آمدهاند. خسارتها از سوی بیمه صورتجلسه شده، به آنها گفتهاند این آشغالها را جمع کنید. دستگاه میآوریم و خاکبرداری میکنیم. اهالی، اما میگویند تا زمانی که میزان پرداختی مشخص نشود، دست به این مصالح سوخته نمیزنیم.
روستای امامزاده ابراهیم، آبشار و قتلگاه و بازارچههای فراوان دارد، جنگل و رودخانه دوطرف روستا را در آغوش کشیدهاند، افرا، توسکا، راش و گردو سرک کشیدهاند به روستا و از آتش چهارشنبهشب سهمی داشتند. تن سیاه و سوختهشان میان زمینی تاریک و کدر، تصویر روستا را مخوفتر کرده. دوطرف روستا تا سر پیچ، خاکستر شده، خانهها و مغازههای بعد از پیچ، اما از شعلهها نجات یافتهاند، همان مسیری که به امامزاده میرسد. روستا ۱۸ هکتار و متعلق به بنیاد مسکن است، پیاده از ابتدا تا انتهای روستا، یکساعت زمان میبرد. مغازهها لبنیات محلی، نخود و کشمش برای تبرک و نذر، وسایل اسباببازی، زیورآلات و پوشاک میفروختند.
مسیر شفت به امامزاده، سبز است و پُرچال. جاده سخت است و اهالی برای هر بار رفتوآمد، دردسر میکشند. شب آتش هم ماشینهای آتشنشانی به سختی خودشان را رساندهاند. نزدیکترین ایستگاه، در شفت بود. اهالی میگویند این روستا باید مانند ماسوله تبدیل به شهر شود تا از خدمات شهری استفاده کند، تا وقتی شهر نشود، باید هم انتظار چنین حوادثی داشت؛ به گفته حبیب حاجتی از ساکنان قدیمی این روستا که در سال ۹۶ خانهشان آتش گرفت و هنوز نتوانستهاند خسارتی برای ساختوسازش بگیرند.
آقای کت و شلواری پوشی کنار خرابهها ایستاده با پوشهای در دست. او از قربانیان آتشسوزی سال ۹۶ است و حالا با این آتشسوزی فرصتی شده تا پروندههای قدیمی، دوباره به جریان بیفتد. سال ۹۶ نزدیک به ۹ خانه دیوار به دیوار هم آتش گرفتند. یکی از ساکنان میگوید که سهلانگاری همسایه منجر به این اتفاق شد: «همان سال که پیگیری کردیم به ما گفتند، مستنداتمان کم است و دیگر پیگیری نکردیم. حالا که این اتفاق افتاد، ما هم پروندهمان را آوردیم تا پیگیری کنند. خسارت دهند و ما بتوانیم ساختمان را بسازیم.»
باران تمامی ندارد. قرار است آنقدر ببارد تا دیگر دودی بلند نشود و روستای سوخته و خاکسترشده از نفس بیفتد، کپسولها بیجان شوند و آب لولهها تمام شود. خانههای بدون سقف، دیوار، اسباب و اثاثیه مثل شهر بمبارانشدهای است که بخت یار اهالیاش بوده. هیچکس جان نباخت و آسیب جانی ندید، زندگیها، اما دود شد و به هوا رفت. روستای دود و خاکستر ـ در پنجمین آتشسوزی ـ رمقی ندارد.